زن؟ یا زن. | ||
|
ما زن زاده نمیشویم، به ما میآموزند که زن شویم. فقط یه زن ایرانی میتواند هم بچـه بـغلش باشد؛ هم كیفاش؛ هم سـاک بچه؛ برچسبها: نینای عزیز ارزش زن را نشان میدهد و میگوید که زن خودش بر ارزش وجودیاش آگاه نیست. متن زیر را نینا نوشته که منتشر می شود. از نینا سپاسگزارم.
برچسبها: «نوشته ی زیر را دوستی به نام «ساجده م» برایم فرستاده که پر از ااحساس رنج و اندوه است. همدلی ام را بپذیر و بدان همدلانت بسیارند.» «ما زن آفریده نمی شویم بلکه زن می شویم.» نقل به مضمون از سیمون دوبووار. واقعاً در جامعه ی ما زن بودن سخت و وحشتناک است. از کودکی با این عبارت که تو یک دختری آشنا می شویم. این عبارت در خود هزاران حرف و تحقیر ناگفته دارد. تو یک دختری: - دوچرخه سواری ممنوع - کجا می خواهی سوار دوچرخه شوی؟ توی کوچه؟!! خانه که جای دوچرخه سواری نیست. تو یک دختری: - تفنگ اسباب بازی می خواهی چه کار کنی؟ تفنگ مال پسرهاست. - عروسک؟ تو یک دختر بزرگ هستی بچه که نیستی با عروسک بازی کنی!!! - کفش زرد می خواهم - چه حرفا، مگه دختر بچه این رنگ های جلف را می پوشد. - پس چه رنگی؟ - سیاه، قهوه ای، سرمه ای، هر رنگی که جلف و زننده نباشد. - توی کوچه ندو، توی خیابان نخند. اگر از گرسنگی هم داری می میری توی خیابان غذا نخور، سرت را بینداز پایین و راه برو، این یعنی دختر خوب - به چپ و راست نگاه نکن، صاف برو صاف برگرد. با پسرها حرف نزن جلوی مغازه ها نایست... - جوراب سفید ممنوع چه مدرسه و چه هرجای دیگر. مدرسه مگر جای این جور لباس پوشیدن است؟ چادر سیاه، مقنعه ی سیاه، مانتوی سیاه این لباس تو است. تو دختر خوبی هستی اگر: هیچ ایده ای نداشته باشی اگر فقط حرف گوش کنی و نظری نداشته باشی اگر هیچ چیزی از لباس و کفش و اسباب بازی نخواهی اگر در آشپزخانه بمانی حتا اگر دانشگاه رفته باشی اگر به تو امری شد انجام دهی. نهی ای شد انجام دهی، وگرنه مثل عروسکی بی جان باشی تو دختر خوبی هستی اگر: عروسک خیمه شیب بازی باشی اصلاً دختر خوب معادل است با این که وجودت را انکار کنی و بشوی هرکسی که از تو می خواهد دختر خوبی باشی. تو دختر خوبی هستی اگر: آرزو و رویا و خواسته نداشته باشی تو دختر خوبی هستی اگر: نقش کلفت و کنیز و برده و حتا نقش حرمسرای شوهر را داشته باشی تو دختر خوبی هستی اگر: حرف نزنی و حقی هم نداشته باشی و و و و و ............... تو دختر خوبی هستی اگر اصلاً مرده باشی.
برچسبها:
من دختر ایرانیام!!!
چون خود را آراستم مرا فاحشه نامیدند. آرامشم را بوقهای ممتد در خیابان شکست.
مرا حرامزاده نامیدند و پارچهای روی سرم کشیدند تا «تو» تحریک نشوی! وقتی گفتم پاکم مرا دروغگو خواندند.
خواستم دست از زندگی بکشم گفتند از ترس آبرو بود.
خندیدم و به من گفتند اغواگر!
حرف زدم، گفتند: خفه شو!
همجنسهایم بیمار میشوند و آزرده تا تو به کام برسی!
![]() گفتند شکر کن به آزادیات!!!
خدایا شکرت من یک دختر ایرانی آزادم!!!
برچسبها: سحرگل به گزارش تکناز به نقل از ایسنا، در یک نوار ویدئویی جدید تصاویر دلخراشی از شدت جراحات یک نوعروس 15 ساله افغانی که از سوی شوهرش در خانه زندانی و به شدت شکنجه شده بود، منتشر شده است. این نوعروس نوجوان که «سحرگل» نام دارد، چندین ماه توسط شوهر و خانواده همسرش در خانه محبوس بوده و مورد شكنجه و بدرفتاری قرار داشته است. ماموران پلیس، «سحرگل» را در زیرزمین خانه پدرشوهرش پیدا کردند. خانواده «سحرگل» به پلیس مراجعه كرده و از ماهها بیخبری از وضعیت دخترشان ابراز نگرانی کرده بودند. پلیس پس از پیداكردن سحرگل متوجه شد كه ناخنها و موهای سر دختر بیچاره کشیده شدهاند و گوشت و پوست قسمتهایی از بدنش نیز با انبرکنده شدهاند. به گزارش تکناز ، سحرگل هفت ماه پیش زمانی که هنوز 14 سال داشت به عقد یک مرد 30 ساله درآمد. تکناز: به گفته یکی از مقامات پلیس در استان شمالی بغلان، ماموران این دختر را از یک اتاق تاریک و بدون پنجره نجات دادند. سحرگل در بیمارستان در حالی که روی صندلی چرخدار بود، شوهر، پدر و مادر و برادر همسرش را عامل شکنجه خود عنوان کرد. به گفته مقامات بغلان، علت حبس و شکنجه سحرگل، راضی نشدن او به تنفروشی به خواسته خانواده شوهرش بوده است اما شواهدی برای اثبات این ادعا در دست نیست. رحیمه ظریفی رییس امور زنان استان بغلان می گوید که سحر گل از لحاظ جسمی و روحی به شدت شکنجه شده و ممکن است عذاب روحی ناشی از این شکنجه، تا پایان عمر با وی بماند. پلیس اعضای خانواده شوهر سحر گل را دستگیر کرده اما همسرش موفق به فرار شده است. شنیع و وحشتناک است اما چه طور مادر شوهر سحر گل با آن که خودش هم زن است پذیرفته تا هم جنس اش را مردان خانواده اش آزار دهند؟ بی رحمی زن به زن از بزرگترین خیانت های بشر به همجنس خویش است. خیانتی که هرگز قابل بخشش نیست.
برچسبها: دختران خانواده های خوب دختران خانواده های خوب باد بادک هوا نمی کنند. بادبادک ها رنگی اند، رنگ ها شادند، و شادی هوس انگیز. بادبادک ها کاغذی اند، پاره می شوند؛ پس بادبادک ها پاکدامنی نمی دانند. بادبادک ها به نخی نازک بندند؛ نخ ها دل به باد می دهند؛ و بادها باد بادک ها را از راه به در می کنند. باد بادک ها سر به هوا به پرواز در می آیند. و گلاویز می شوند با ابر های دل سیاه و تسلیم می شوند در آغوش شان. برای همین است که دختران خانواده های خوب هیچ گاه بادبادک هوا نمی کنند. راتی ساکسانا بانوی شاعر هندی برچسبها: |
|
[ طراحی : پرشین اسکین ] [ Weblog Themes By : Persian Skin ] |